یادش بخیر، محرم و رمضان چند سال پیش (درست در روزها و شبهای فراموش نشدنی اصلاحات!) اصلاحطلبان از نقشههای محرمانهای صحبت میکردند که به قول آنها قرار بود از مناسبتهای مذهبی و از منابر مختلف برای تخریب اصلاحطلبان استفاده شود. بزرگان اصلاحات با اعتراض به این قبیل برنامهها معتقد بودند که روحانیون نباید از اهرم منبر و خطابه و مراسم مذهبی برای اهداف جناحی و سیاسی خود استفاده کنند. خوب البته با توجه به عملکرد برخی اصلاحطلبان در روزنامهها و مجلس و جاهای دیگر و اوضاع قمر در عقرب آن سالها، بعید هم نبود که روحانیون و منبریها موقع عزاداری و شب احیا و دعای کمیل ذکری هم از اصلاحات و اصلاحطلبان بکنند! هرچند خود اصلاحطلبان هم از معدود مداحان و روحانیون منبری خود برای کوبیدن رفقای جناح مقابل خود استفاده میکردند. مثلا مداح مشهور و معروف اصلاحات «حاج حسین زمان»، مراسم احیا و عزاداری و دعای کمیل خود را با ذکری از روزنامههای توقیف شده، یاد و نام افراد رد صلاحیت شده، ترور سعید حجاریان و … گرم میکرد!
بگذریم. آن سالها هرچه بود، گذشت. رسیدیم به دوران ریاست جمهوری احمدینژاد. از آنجایی که این تاریخ لعنتی دائما در حال تکرار شدن است و درسهای سابقش را به ما آدمها یادآوری میکند و میخواهد روی بعضیها را کم کند، رمضان امسال را هم دیدیم. همه آن مظلومانی که تا چند سال پیش آه و ناله میکردند که از مراسمهای مذهبی و از منبرهای عمومی برای کوبیدن جناح مقابل سواستفاده نکنید، اینبار خودشان از همان منابر بالا رفتند و شروع کردند به کوبیدن جناح مقابلشان. با این تفاوت که اگر در سالهای گذشته، یک جناح به جناح مقابلش فحش میداد، ایندفعه هر دو جناح به یک نفر بد و بیراه گفتند، اگر حساسیت ندارید، اسمش را میآورم، محمود احمدینژاد…
خوشبختانه چیزی که در این انتقادها آدم را خوشحال میکرد، تغییر حالت انتقادها بود. مثلا قبلا این جماعت، عادت داشتند که به ریش و صورت و قیافه و لباس و کفش و جوراب احمدینژاد گیر میدادند، (یادش بخیر حسین مرعشی و نوبخت و بقیه دوستان!) اما وقتی دیدند که این بهانهها دیگر خیلی تکراری شده، گیر دادنها را عوض کردند و رسیدند به افکار و اذکار و اعمال و دین و ایمان احمدینژاد… همچنین به غیر ازانتقاد، یک راهکار جدید هم در برنامه این دوستان قرار گرفت، آنهم تکرار همان شعارهای دولت و ارائه تعریف جدید و اصلاحطلبانه از آن است. مثلا چون شعار اصلی دولت، عدالت و اجرای آن در جامعه است، بیشتر مخالفان دولت هم یکدفعه بعد از سالها عدالتخواه شدند و دارند از عدالت صحبت میکنند. همین چند شب پیش آقای خاتمی هم در مراسم شب قدر، از عدالت صحبت کرد. خوب به هر حال وقتی میگوید عدالت این نیست و آنچیزی است که من میگویم، حتی اگر اسمی هم از احمدی نژاد نیاورده باشد، معلوم میشود که دارد آن گفتمان غالب بر فضای جامعه را نقد میکند. ایشان همچنین آزادی را هم تعریف کردند و گفتند که همه مردم باید حرف بزنند! (چه نصیحت زیبایی، یکی از عجایب آقای خاتمی اینست که بدیهیات را با شگفتی تمام تعریف میکند) البته بطور یقین بیان همین بدیهیات هم بدون منظور نیست. یعنی لزومی ندارد وقتی در جامعهای آزادی وجود داشته باشد، کسی از ضرورت آزادی صحبت بکند، پس یکی از هدفهای این سخنرانی هم احتمالا بیان عدم آزادی در دولت احمدینژاد است!
امان از این حافظه لعنتی که کار دست آدم میدهد. همین الان دیدار آخر خاتمی را با دانشجویان دانشگاه تهران یادم میآید. همان جایی که او یکدفعه عصبانی شد و فریاد زد:«خجالت بکشید. آدم باشید! کاری نکنید که دستور بدهم همه شما را از اینجا بیرون کنند!» (سید همیشه خندان و عصبانیت و حرف از برخورد آنهم با دانشجویان؟!) البته یک صحنه مشابه دیگر را هم بخاطر دارم و اتفاقا اینبار از احمدینژاد و در دانشگاه امیرکبیر که در برابرش عکسش را آتش زدند و کفش و ناخنگیر و کاغذ و کلاسور را به طرفش پرتاب کردند و او فقط خندید! (فاصله حرف تا عمل را ببینید. ای کاش احمدینژاد هم در سخنرانیهایش کمی بیشتر از آزادی دم میزد!)
یا همین امروز خبری را دیدم که نوشته بود رای دادن مردم به اصلاحطلبان در دوم خرداد بخاطر دروغهایی بود که قبل از آن میشنیدند! راستش رفتم با خودم دوران قبل از دوم خرداد را حساب کردم و دیدم که خود همین آقایان، بخش زیادی از آن زمان را جزو مسئولین اصلی کشور بودند. به جز مدت کوتاهی، هم مجلس را داشتند، هم دولت را و هم قوه قضائیه را (آقایان صانعی و موسوی اردبیلی) این از دوران امام راحل، بعد از آنهم که 8 سال در دولت هاشمی رفسنجانی حضور داشتند، پس قبل از دوم خرداد چه کسی داشت به مردم دروغ میگفت، خدا می داند!
خوب داشتم از فرصت شبهای احیا برای منتقدان احمدینژاد صحبت می کردم. شخص معروف دیگری که در شبهای قدر از منبر بالا رفت و صحبتهایش هم خیلی سر و صدا کرد، آقای ناطق نوری بود. ایشان بحث گسترش خرافات را در جامعه پیگیری کرد و فردا هم جماعت اصلاحطلب نتیجه گرفتند که منظور ناطق نوری، احمدی نژاد بوده، چون آقای ناطق در سخنرانیاش گفته بود «وقتی کارهای ما به اسم امام زمان (عج) تمام شود مردم میگویند لابد وقتی آقا هم بیاید همینطور مدیریت میکند» اینجا را به آقای ناطق نوری حق میدهم. به هر حال ایشان روحانی هستند و چه کسی میتواند روی حرف روحانیون معظم حرفی داشته باشد، آنهم درباره دین و ایمان؟ اما واقعا یک سوال برای من باقی مانده، چرا ما همیشه برای مخالفت خود با دیگران از مردم خرج میکنیم؟ مثلا همین جمله آقای ناطق را در نظر بگیرید. میگوید «چون کارهای ما به اسم امام زمان تمام میشود، پس مردم میگویند که اگر آقا هم بیاید همین طور مدیریت میکند!» نمیدانم این نتیجه دلخواه را ایشان چطور و از کدام مردم بدست آوردهاند؟ یعنی واقعا به نظر ایشان، مردم ما اینقدر در فهم این مساله دچار مشکل هستند که فرق بین حکومت امام زمان را با مسئولیت یک رییسجمهور تشخیص ندهند؟ پس در اینصورت باید به روحانیت معظم تبریک گفت که وظیفه خود را در تبیین و معرفی اسلام و معارف مهدویت به مردم به خوبی انجام دادهاند!
شبهای قدر امسال گذشت، رمضان امسال هم کمکم دارد تمام میشود. مراسم بعدی که آقایان منتقد منتظرش هستند، محرم و صفر است!
توضیح: یکی از دوستان درخواست کردند که با وجود تاریخ گذشته بودن مطلب آن را در اینجا درج کنیم. ما هم گفتیم: سمعا و طاعتا!